سبک زندگی عارفانه در مثنوی معنوی
چکیده
سبک زندگی یکی از مسالههای نوپدیدی است که امروز ذهن متفکران، به ویژه دانشمندانِ دو عرصهی روانشناسی و جامعهشناسی را به خود معطوف داشته و در مجامع علمی جهان و ایران از اهمیت روزافزونی برخوردار است. از سوی دیگر عرفان، در طول تاریخ هماره برای مردم جهان جاذبهدار بوده است. ولی از آنجا که زندگی عارفانه، سبکها و طریقتهای مختلفی را به خود دیده است (طریق ریاضت، معرفت و محبت) برخی از طریقتها، نظیر زهد و ریاضت، متهم به جامعه گریزی بلکه زندگی ستیزی شده است. متقابلاً آنچه امروزه در جهان از پذیرش و اقبال فراوانی برخوردار است، موسوم به طریق عشق و محبت است که احیاگر و نماینده آن، جلال الدین مولوی (م672 ق) است.
در این پژوهش پس از ایضاحِ مفهومیِ مفاهیم کلیدی بر پایهی نگرشهای عرفانی مولانا، به تحلیل رویکردهای مختلف عارفان به زندگی پرداختیم و با ابتناء بر روابط چهارگانهی آدمی با خدا، خود، دیگران و طبیعت در زندگی، و نیز ضرب آن روابط بر ابعاد چهارگانه انسان (رابطه معرفتی، گرایشی، گفتاری و رفتاری) به دیدگاه مولانا در این محورها پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که مولوی در مواجه با مسالههای سبک زندگی هیچیک از راهبردهای سهگانهی زندگیگریزی، زندگیستیزی و زندگیگرایی (بهمعنای غفلت از حیات معنوی) را نمیپذیرد بلکه وی، مسیری متمایز را نقب میزند و آن تعقیبِ الگویِ «پذیرش و توسعه» نسبت به عناصر زندگی است: او نیازهای زیست این جهانی (از قبیلِ اصل زندگی، غرایز، امیال، لذات، ازدواج، خواب، خوراک و پوشاک) را میپذیرد ولی معتقد است از آنجا که انسان بزرگتر از این زندگی است پس باید به زندگی در طراز و برازندهی او تن دهد و آن استراتژیِ کلانِ «زندگی معنوی» است. مولوی بر پایهی آن، و مُلهم از آیات قرآنی، زندگی را «امتداد و تعمیق» میدهد و عناصر و مفاهیم ناظر به سبک زندگی (از قبیلِ مصرف، اوقات فراغت، روابط با دیگران، لذتها، پوشش، خودباوری، آرامش، علم، عقل، زیبایی، اجتماع، ازدواج و…) را با همین نگرش «تحویل» میدهد. ناگفته پیداست که این رویکرد به زندگی میتواند برای انسان معاصر دلپذیر و خردپذیر باشد.
استاد راهنما: قاسم کاکایی
اساتید مشاور: محمدتقی فعالی – محمد کاویانی
دانشجو: مسلم گریوانی
کلید واژه: سبک هنری، زندگی، صوفیه، عرفان
دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشکده مذاهب – 1398– [دکتری تخصصی (PhD)]