دانشگاه و سبک زندگی؛ مصاحبه با دکتر عبدالحسین خسروپناه
نویسنده: مصاحبه شونده: دکتر عبدالحسین خسروپناه
پایش: خیلی ممنون از وقتی که قرار دادید؛ مجله پایش یک مجله ای هست که بحث رصد مباحث و مشکلات و معضلات سبک زندگی است در این شماره بنا بر این بوده است که نقش دانشگاه در اصلاح و تقویت سبک زندگی مردم ایران مورد بررسی قرار بگیرد و به خاطر همین مصاحبه را روی این موضوع بسته ایم و حضرتعالی را انتخاب کرده ایم که از نظرات شما استفاده کنیم. برای اولین سوال لطف کنید در مورد نقش تحول علوم انسانی که فرمان مقام معظم رهبری هست در پیشرفت و اصلاح سبک زندگی ایران نکاتی هست بفرمایید.
بسم اله الرحمن الرحیم ابتدا تشکر می کنم از این که نشریه شما به مقوله کار بردی می پردازد و مقوله های کاربردی علاوه بر معرفتی طبعاً فایده عملی و فرهنگی و اجتماعی خواهد داشت خدمت شما عرض کنم که اصولاً بحث سبک زندگی یک بحث کنشی است به نوع رفتار جامعه مربوط می شود رفتاری که هویت جمعی پیدا می کند و می¬تواند حتی در جهت گیری اراده های انسانها تاثیر بگذارد و سایر رفتارها را به آن سمت سوق بدهد و بکشاند، از طرف دیگر علوم انسانی با مقوله انسان سروکار دارد مخصوصاً علوم اجتماعی یعنی علوم انسانی را منحصر کنیم به شاخص های؛ که مقصود یعنی علوم اجتماعی، و مطلق …. این را در نظر نگیریم به رفتار علوم اجتماعی به رفتار و نهادهای اجتماعی انسان توجه می کنند هم به توصیف انسان مطلوب و هم به توصیف انسان محقق و رفتارها و کنش ها و نهادهای اجتماعی می پردازد و درصدد تغییر انسان محقق یعنی رفتارها و نهادهای اجتماعی محقق به انسان مطلوب است وقتی علوم اجتماعی به شناخت و تغییر، رفتارها و نهادهای اجتماعی بپردازد طبیعی است که یک نظریه ای که در علوم انسانی مطرح می شود اثر مستقیمی نسبت به سبک زندگی خواهد داشت و بنابراین اگر تحول در واقع به عبارتی می شود گفت که این سبک زندگی موجود می تواند زائیدة علوم انسانی ای باشد که امروزه در محیط های دانشگاهی رواج دارد و هویتاً تحول در علوم انسانی می تواند منشاء تحول در سبک زندگی باشد.
پایش: بعد از فرمانی که مقام معظم رهبری دادند و سفارشی که کردند در مورد اسلامی سازی دانشگاه ها و علوم انسانی، ارزیابی شما از اسلامی سازی چیست آیا پیشرفتی داشته یا نداشته، و اگر نداشته فکر می کنید چه موانعی پیش رو بوده است؟
فرمایش مقام معظم رهبری در مورد تحول علوم انسانی، تحول علوم انسانی سه ساحت دارد: بهینه سازی و بومی سازی و اسلامی سازی؛ هر کدام از اینها زیر مجموعه هایی دارد، مثلاً بهینه سازی به سرفصل های دروس و بروز کردن دروس و سرفصلهای دروس می پردازد. بومی سازی بیشتر به کاربردی کردن دروس و موضوعات سروکار دارد حالا این که دروس اعم از مثلاً کتابهای درسی و نوع آموزش مدرسان دانشگاه، نوع تعیین موضوعات پایان نامه و مجلات علمی پژوهشی و علمی تجربی ، همه اینها را شامل می شود و اسلامی سازی هم به معنای این است که به تولید علوم انسانی مبتنی بر روش شناسی اسلامی و حکمت اسلامی می پردازد این نکته اول.
نکته دوم: شورای تحول علوم انسانی که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی است گام های موثری را در واقع بهینه سازی علوم انسانی برداشته است کارگروه هایی را تشکیل داده و متخصصان و استادان فرهیخته ای از دانشگاه های مختلف جمع می شوند و در بهینه سازی و بالندگی علوم انسانی در رشته های مختلف روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و مدیریت و مانند اینها قدم برمی دارد و کارهای خوب و مفیدی انجام می دهد و لی سعی شان بر این است که این سرفصل ها به گونه ای باشد که تا حدودی بومی سازی علوم و اسلامی سازی را نیز تأمین کند.
نکته سوم: ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که اسلامی سازی در یک زمان کوتاهی یا در یک فرایند کوتاهی اتفاق بیفتد اسلامی سازی یک پرسه است این پرسه، زمان بر است البته طبیعتاً سند نویسی و مدیریت راهبردی در این مقوله می تواند خیلی نقش موثری داشته باشد و اثرگذار باشد به همین خاطر اگر یک نگاه راهبردی نسبت به تحولات علوم انسانی داشتهباشیم و بدانیم می خواهیم به کجا برسیم و الان چه وضعیتی داریم و چه فرایندی باید طی شود و چه گام هایی در این آغاز و انجام طی شود و من فکر می کنم اینده درخشانی تحول علوم انسانی پیدا می کند ولی زمان بر است و عجله نباید کرد و این عجله نکردن نباید به معنای تدبیر نداشتن باشد باید با تدبیر عجله نکنیم تدبیر داشته باشیم و البته عجله هم نکنیم که کار با دقت و فرایند علمی و منطقی پیش برود.
پایش: در مورد اسلامی سازی و تحول علوم انسانی توسط مبسوط حضرتعالی فرمودید و استفاده کردیم. در مورد اسلامی سازی و اسلامی کردن دانشگاهها نظر حضرتعالی چیست؟ صرفاً اسلامی سازی و اصلاح سرفصل های دروس و متون کفایت می کند برای اسلامی شدن دانشگاهها و تغییر سبک زندگی دانشجویی و دانشگاهی؟
همانگونه که درباره شورای تحول اشاره کردم شورای عالی انقلاب فرهنگی یک شورای دیگری به نام اسلامی شدن دانشگاه دارد که البته سابقه وقدمت بیشتری دارد و به همین جهت تا حدودی جلوتر از شورای تحول است سند دانشگاه اسلامی نوشته شده است و در چهار عرصه راهبردها و پیشنهادهای اجرایی داده شده در چهار عرصه پژوهش و آموزش و فرهنگ و مدیریت؛ طبیعی است که اگر بخواهد دانشگاه اسلامی بشود علاوه بر نمادهای اسلامی و ظواهر اسلامی که در دانشگاهها لازم است رعایت شود باید به محتوا هم بپردازیم یعنی دانشگاهی اسلامی است که علم در آن رشد پیدا کند و رکود علمی با اسلامی سازی دانشگاه نمی سازد. وجود استادان فرهیخته و دانشجویان زحمت کش و تلاش گر و پیوند دانشگاه با جامعه و نیازهای جامعه، اینها همه جزء ویژگی های یک دانشگاه اسلامی است و البته تولید دانش براساس مبانی و جو اسلامی هم یکی از ویژگی دیگر است البته معنایش این نیست که هر چه از غرب می آید کنار بگذاریم، ما در بسیاری از دستاوردهای علمی مثبتی هست که در حوزه های مختلف علمی باید استفاده کرد و بهره برد و اصلاً معنای دانشگاهی اسلامی این نیست که مثلاً علومی که در غرب تولید شده است و تعطیل شود و یا به حاشیه رانده شود نه خیر، شخصیتی مانند مطهری که یک فیلسوف اسلامی بود می بینید که به مطالعه فلسفه غرب می پردازد و از نکات مثبت استفاده می کند و نکات منفی را به نقد می کشاند و بعدا خودش چالش ایجاد می کند و در واقع این ویژگی دانشگاه اسلامی است و سندش نوشته شده و کارگروه های چهارگانه ای تشکیل شده است و انشاء الله قرار است این مباحث در دانشگاه ها توسعه پیدا کند.
پایش: نحوه تعامل شورای تحول با شورای اسلامی سازی کارگروه اسلامی سازی دانشگاهها به چه صورت است ارتباطی با هم دارند؟
بله اینها چون زیر مجموعه شورای عالی هستند دبیرخانه شورای عالی این مجموعه ها را مدیریت کلان می کنند که با هم هماهنگ باشند و بعضی از اعضای حقیقی یا اعضای حقوقی این دو شورا هم در واقع مشترک هستند.
پایش: ما اسناد اسلامی شدن و کردن دانشگاهها را در محورهایی را که فرمودید رصد کرده ایم و از دهه پیش که به صورت جدی در شورای عالی انقلاب فرهنگی این سند نوشته شده است و ورژن این سند که اخیراً در سال ۹۳ ارائه شده است خود سند تغییری نکرده است و ما روی اصول و مبانی مشکل آن چنانی نداریم لکن در مورد آنچه که در واقعیت اتفاق می افتد نظر حضرتعالی چیست؟ آیا روند رو به پیشرفتی داشته است و در حقیقت ما در اسلامی شدن دانشگاهها و اسلامی کردن دانشگاه و در مورد همین چهار محوری که فرمودید موفقیتی داشته ایم یا نداشته ایم؟ و اگر داشته ایم به چه صورت؟ و اگر نداشته ایم موانع اش چه بوده است؟
سند خیلی واقعا کامل تر شده است و اصول راهبردی خوبی ذکر شده است و مواد اجرایی هم بیان شده است و الان دارند یک طرح مهندسی برای اصول و راهکارها دارند که بتوانند اجرایی و عملیاتی کنند خیلی سند کامل تری نسبت به گذشته است اما در واقع این که آیا موفق بوده ایم یا نبوده ایم این را اینجا اضافه کنم که اسلامی شدن دانشگاه، در واقع با حوصله و تأمل پیش برود من در واقع جواب سوال شما را بخواهم بدهم نسبت به توطئه فرهنگی و ناتوی فرهنگی که غرب دارد بر جامعه ما و همچنین بر جامعه دانشگاهی و با توجه به تلاش و هزینه های فراوانی انجام داده اند من معتقد هستم که دانشگاه ما از یک موفقیت نسبی برخوردار بوده اند حالا شما همین نماز جماعت هایی که من به بعد مذهبی فقهی یعنی بعد فقهی این اسلامی سازی دانشگاه توجه بدهم، ببینید مثلاً وقت اذان مثلا نماز خوان ها و مساجد دانشگاهها مملو از جمعیت است و سریع پر می شود و دانشجویان می آیند و نماز جماعت شرکت می کنند یا فرض کنید در مناسبت های مختلف دعای عرفه و شب های قدر، مثل اعتکاف واینها، دانشجویان مشارکت خوبی دارند، این بعد را شاهد هستیم یا مثلاً در رشد صنعتی و علمی دانشگاه که دانشگاه پیوندی با جامعه پیدا کند مثلاً همین تولید ماهواره و رشد در ناباروری و نانو و آی تی و مقوله هایی از این قبیل، واقعاً شاهد در واقع آن رویکرد اسلامی سازی دانشگاه هستیم و دانشجوی متدین و انقلابی و معتقد این تولیدات را انجام داده اند و اگر این رویکرد اسلامی در دانشگاهها نبود این تولیدات را ما نداشتیم چون بهرحال افراد مستعد می روند کشورهای دیگر و دغدغه کشور خودشان را ندارند و این که می بینید این تولیدات انجام شده است منشاء اش دانشجویان و دانشمندان مومن و متدین در جاهایی هستند که دغدغه توسعه کشور را داشته اند بنابراین با این نگاه واقعا پاسخ مثبت است و سیر صعودی داشته ایم اما وقتی دغدغه جزئی تر نگاه کنیم یا مثلاً فرض مطلوب را بخواهیم بله خب فاصله ازش زیاد است و تلاش فراوانی باید کرد و اینهایی که سند دانشگاه اسلامی را نوشته اند مقصود شان این نیست که دانشگاه ما اسلامی نیست و ما می خواهیم با این سند اسلامی اش کنیم. می خواهیم این اسلامی سازی یک روند تکاملی پیدا کند.
پایش سبک زندگی، سال دوم، شماره ۷، خرداد ۱۳۹۴، صفحات ۱۸-۲۲.