آسیبشناسی اسباببازی
بازی و اسباببازی، بهویژه بازیهای الکترونیکی با توجه به قابلیتها و کارکردهایی که دارند، میتوانند برای حفظ سلامت و بهداشت روان، بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد شخصیت و اجتماعی شدن کودک کاربرد داشته باشند. این در صورتی است که اسباببازی با شرایط ذهنی و رشدی کودک متناسب باشد و از سوی دیگر، با شرایط و ارزشهای فرهنگی جامعه سازگاری داشته باشد. همچنین، اسباببازی میتواند عامل تهاجم فرهنگی و دوری و بیگانگی کودک از فرهنگ و ارزشهای اجتماعی خود شود. بنابراین، وسیله و واسطه بودن اسباببازی، آن را در معرض کاربردهای دوگانه قرار داده است.
از نظر روانشناختی، هر اسباببازی میتواند کارکردهای آشکار و کارکردهای پنهانی داشته باشد. کارکردهای آشکار اسباببازی همان تفریح و سرگرمی و آشنایی کودک با مفهوم حجم، اندازه، شناخت رنگهای مختلف و ایجاد مهارت و خلاقیت در آنان است، ولی کارکردهای پنهان اسباببازی میتواند از طریق شکل، رنگ، اندازه، طرح، زمینه و نوع کار با وسایل به صورت غیرمستقیم به کودک القا شود. اثر مخرّب اسباببازی بیشتر از این نوع است؛ یعنی ممکن است یک اسباببازی، از نظر فیزیکی و جذابیتهای لحظهای، برای کودک خوشآیند و مطلوب باشد و حتی بزرگترها را نیز خوشحال و سرگرم کند؛ ولی کارکرد پنهان و نهفته این وسیله، بسیار آسیبزا باشد.
والدین در هنگام خرید اسباببازی فقط به جنبههای ظاهری آن توجه دارند و تصور میکنند که هدف از ساخت عروسک نیمه عریان، آرایش شده و دارای قابلیت آوازخوانی فقط آن است که کودک را خوشحال و سرگرم کند و بیشتر به اشیا و موجودات واقعی شباهت داشته باشد؛ ولی از اینکه همین عروسک، بهطور ناهوشیار، گرایشهای جنسی کودک را بیدار و تقویت میکند و میتواند زمینهساز بیحجابی، سکس، گرایش به موسیقی و انحرافهای اخلاقی کودک در آینده باشد، غافل اند.
باید توجه کرد که بیشترین آثار منفی اسباببازی و بازیهای کامپیوتری، به محتوا و کارکرد پنهان آنها مربوط است. از اینرو، نمیتوان با سطحینگری و غفلت، از پیآمدهای تربیتی اسباببازی، آن را در اختیار کودک قرار داد و او را در انتخاب هر نوع برنامه تفریحی و بازی کامپیوتری آزاد گذاشت. اسباببازی باید با سن، جنسیت، مهارتهای آموزشی مورد نیاز هر ردة سنی و حتی فرهنگ و آداب و رسومی که کودک با آنها مأنوس است، متناسب باشد. در غیر این صورت آسیبهایی را شامل میشود. برخی از آسیبها عبارتند از:
1) آسیب های تربیتی
بازی و اسباببازی در پرورش روانی و تقویت روحیه اجتماعی کودک نقش مهمی دارد، در صورتی که با ارزشهای فرهنگی و اصول روانشناسی سازگار نباشد، نتیجه مطلوب از آن بهدست نمیآید. شبیهسازی در دنیای کودکان امری طبیعی است. بارها دیده شده که دختران کوچک، دوست دارند لباسی شبیه عروسکشان داشته باشند. همچنین کارتونها و برنامههایی که برای سرگرمی کودکان تهیه میشود، میتواند تأثیر زیادی بر ذهن و روحیات کودکان داشته باشد.
اسباببازی جنگی مانند تفنگ، مسلسل، هفت تیر، شمشیر، خنجر، نارنجک، آر پی جی، نقاب، دستبند و ماشین پلیس، به پرخاشگری و خشونت بیشتر در کودک میانجامد. کودک را به ستیزهجویی عادت میدهد و باعث برونریزی و ابراز خشم در برابر محیط پیرامون و اطرافیان میشود. کودک را با رفتارهای ناپسند اجتماعی مانند قتل، آدمربایی، دزدی و جنایت آشنا میکند و بر سازگاری و روابط اجتماعی او به شدت تأثیر میگذارد. اسباببازی جنگی به کودک چنین وانمود میکند که جنگ، تفریح و سرگرمی و بازی است. بخش اصلی این اسباببازی در ایران تولید میشود و دقیقا کپی نمونههای خارجی است و هیچگونه تفکر و طراحی خاصی از طرف متخصصان و طراحان داخلی در آنها وجود ندارد. واردکنندگان و تولیدکنندگان اینگونه اسباببازی با تبلیغ و فروش اجناس، فقط محصولات خود را به فروش نمیرسانند؛ بلکه هیجان، جنگ، آدم کشی و خشونت را نیز تبلیغ میکنند و در اختیار کودک قرار میدهند.
وقتی پسر بچهای با اسلحه رمبو مشغول بازی است، خود را در نقش رمبو قرار میدهد و نوع حرکات و پوشش او را تقلید میکند و با سر و صدا و رفتارهای پرخاشگرانه بازی میکند. همچنین زمانی که کودک با بازیهای کامپیوتری بازی میکند و میبیند که قهرمان بازی با تفنگ و مسلسل به قتل و کشتار دیگران میپردازد و با انجام اینگونه رفتارها به محبوبیت در نزد دیگران دست مییابد، بدون اینکه خود بخواهد با او همانندسازی میکند.
ـ اسباببازیهای پسرانه مثل عروسک و ابزار و کارتونهای مرد عنکبوتی یا سوپرمن باعث ایجاد روحیه خشن در پسران و قهرمانپردازی غربی میشود. این در حالی است که در فرهنگ ایران اسطورهها و پهلوانهایی وجود دارند که بهراحتی میتوانند جای این قهرمانهای غربی را بگیرند و از نظر اخلاقی و فرهنگی نیز با معیارهای فرهنگی کشور همخوانی دارند.
ـ اسباببازیهای خشن و پر سر و صدا برای پسران، کودک را با رفتارهای ناپسند اجتماعی مانند قتل، آدمربایی، دزدی و جنایت آشنا میکند و بر سازگاری و روابط اجتماعی او به شدت تأثیر میگذارد. اسباببازی جنگی به کودک چنین وانمود میکند که جنگ، نوعی تفریح و سرگرمی و بازی است و این تاثیر بسیار منفی بر روحیه و شخصیت پسران میگذارد و باعث میشود در آینده، انسانهایی بیرحم، عصبی و تندخو باشند.
ـ در بازی مدرن هدف از بازی از بین بردن طرف مقابل یعنی دشمن است. در بازیهای سنتی از میدان به در کردن رقیب یا حریف ضروری بود؛ اما این کار با شدت و حدت انجام نمیگرفت. امروزه انواع عروسکهای پسرانه یعنی اکشن فیگورهای بنتن، اونجرها، شخصیتهای جیای جو و دیگر فیلمها در ویترین فروشگاههای اسباببازی موجودند و با تمام توان، فرهنگی را که از آن آمدهاند همراهی میکنند. البته فیلمها و کارتونهای این شخصیتها نیز به رواج آنها کمک میکند.
ـ تحقیقات تجربی نشان داده است که بسیاری از بازیها و اسباببازیهای جدید القاکنندة تخیلات پرخاشگرانه، رفتارهای توأم با خشونت، پرخاشگری، عادی شدن پرخاشگری در ذهن کودک و نوجوان، الگوگیری از بازیگران خشن بازیهای رایانهای، انتخاب ستیزهجویی بهعنوان راه حل امور، افزایش جرم و بزهکاری و سرانجام، تربیت شخصیتهای خشن و کینهجوست.
ـ بازی با اسباببازی جنس مخالف سبب ایجاد شخصیت دوگانه میشود.
ـ نتایج یک مطالعه حاکى از این است که اسباببازىها با شکلهاى ظاهرى دستنیافتنى ممکن است بر تصویر شخص از خودش اثر بگذارند. این مطالعه عروسکهاى مذکر و تیپهاى "اکشن" را مورد مطالعه قرار داده بود. مردان در این مطالعه بعد از بازى با تیپهاى اکشن فوق عضلانى، از خود احساس تأثیر منفى بیشترى نسبت به اسباببازىهاى معمولى گزارش کردند. اگر بازى با اسباببازى مىتواند بر روى پسران به این شکل اثر بگذارد، بهطور مشابه به روى دختران هم اثر مىگذارد.
2) آسیب های فرهنگی
با وجود آنکه بازی و اسباببازی در پرورش روانی و تقویت روحیه اجتماعی کودک نقش مهمی دارد، در صورتی که با ارزشهای فرهنگی و اصول روانشناسی سازگار نباشد، نتیجه مطلوب از آن بهدست نمیآید.
در جامعهای که زیرساختهای فرهنگی آن را باورهای مذهبی تشکیل میدهد و انتظار میرود دختر و پسر (زنان و مردان آینده) با حفظ عفاف و ایمنی وارد جامعه شوند، وجود عروسکهای نیمه عریان، چه آثار و پیآمدهایی برای کودک میتواند داشته باشد؟!
یکی از پیآمدهای تربیتی اینگونه عروسکها، آن است که کودک میکوشد خود را در نقش همان عروسک ظاهر سازد. همچنین، زمانی که دختری با عروسکی بازی میکند، به نحوه آرایش و لباس پوشیدن او پی میبرد.
وقتی کودک با عروسکی بازی میکند که دارای بدن بسیار انعطافپذیر، نیمه عریان و طبیعی است، بیگمان بر افکار و رفتار کودک تأثیر منفی میگذارد و او را بهطور ناخودآگاه نسبت به حجاب بی تفاوت میکند. انتقال ارزشهای منفی به کودک، حتی میتواند از طریق شکل، رنگ، اندازه، طرح، زمینه و نوع کار با اسباببازی به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد شود. از آنرو که بیشتر بازیهای کامپیوتری در چارچوبهای فرهنگی ـ اجتماعی اروپای غربی، امریکا و ژاپن، طراحی و تولید میشوند، ارزشها، هنجارها و الگوهای فرهنگی خاصی را به کودک و نوجوان القا میکنند که با ارزشهای فرهنگی جامعه ما سازگار نیست.
میزان تأثیرپذیری کودک و نوجوان در بازیهای کامپیوتری به بالاترین اندازه ممکن میرسد؛ زیرا بر اساس پژوهشها، کودکان بیست درصد آنچه را که میشنوند و چهل درصد آنچه را که مشاهده میکنند، میآموزند؛ ولی این مقدار، برای آنچه هم زمان میبینند، میشنوند و با علاقه با آن کار میکنند، به بیش از 75 درصد میرسد. بر این اساس، با توجه به اینکه کودک و نوجوان، در فرایند بازیهای کامپیوتری، هم میبینند، هم میشنوند و هم بهخاطر ماهیت تفریحی و سرگرمی بازی، به آن علاقه دارند و حاضرند ساعتها به بازی مشغول باشند، به شدت از محتوای اینگونه بازیها متأثر میشوند.
بیشتر اسباببازی موجود در بازار یا وارداتی است و یا تقلیدی که با اهداف، معیارها و کارکردهای ویژهای ساخته شده و بهتدریج بر ذوق، سلیقه و هنجارهای رفتاری کودک ما تأثیر میگذارد.
اگر با دیدی وسیع به پیآمدهای تربیتی اسباببازی کودکان و بازیهای رایانهای نگاه کنیم، درمییابیم که چگونه کودک ما مورد هجوم انواع ضدارزشها، الگوها و هنجارها، شیوه لباس پوشیدن، سبک آرایش و... قرار میگیرد.
یکی از پژوهشها نشان میدهد که بیشتر کودکان به اسباببازی خارجی علاقه دارند و والدین نیز بهخاطر جلب رضایت کودک، اینگونه اسباببازی را میخرند. از اینرو، تأثیرپذیری اسباببازی خارجی و اسباببازیای که در ساخت آن از مشابه خارجی استفاده شده، در جامعه ما بیشتر است.
اسباببازی پر زرق و برق و گرانقیمت، همراه خود دنیای کودک ما را از آنچه کار آمد، انسانساز و از آن خودش است و با ارزشها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی سازگاری دارد، تهی میکند و بهجای آن و در پوشش زرق و برق و جاذبههای دروغین، فرهنگ بیگانه را در وجود او تزریق میکند. اسباببازی، عامل انتقال فرهنگ است؛ از هرجا بیاید و در هرجا ریشه داشته باشد، فرهنگ همانجا را به همراه دارد. بنابراین، بسیاری از اسباببازی موجود در بازار، وسیله تهاجم فرهنگی است و آثار و پیآمدهای تربیتی نامطلوبی را به همراه دارد.
ـ اسباببازی بیش از هر چیز تبدیل به تنظیمکننده شخصیت، ذهنیت و خلاقیت کودک از محیط اطراف خود میشود. در واقع اسباببازی نه یک وسیله سرگرمی و تفریحی است بلکه تبدیل به یک مبلغ فرهنگی شده است.
ـ اسباببازیهای وارداتی مغایر با فرهنگ کشور، در گسترش رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تاثیرگذاراست. اسباببازیهای خارجی کودکان دختر را بهجای حس مادری به آریشگران ماهر و پسران را به مردان بیبندبار و خشن تبدیل خواهد کرد. بهطور مثال اسباببازی بچه بیادب بهگونهای طراحی شده است که بهطور غیرمستقیم ایستاده ادرار کردن را به کودکان میآموزد. همچنین دو عروسک دختر و پسری که با فشردن دکمهای میرقصند، به هم نزدیک میشوند و همدیگر را میبوسند، یک عمل کاملا جنسی را به کودکان آموزش میدهند یا عروسک یونانی مرگ و بسیاری از اسباببازیهای اینچنینی، عصبیت و خشونت را به کودکان میآموزند.
- رویکرد صنعتی غرب به ساخت و تولید اسباببازی، این وسایل را هم به جرگه ابزارهای تبلیغی و تحمیلی غرب در برابر پذیرش فرهنگ و سبک زندگی غربی تبدیل کرده است.
ـ یکی از کارکردهای اسباببازیها انتقال ارزشها و باورهای اجتماعی و نقشپذیری است. با ورود اسباببازیهای خارجی انتقال مفاهیم و نقش ها از طریق اسباببازیهای صنعتی اهمیت و توجه به این مقوله را امری مهم نشان میدهد. کودکان هنگام بازی با وسایل در نظر گرفته شده برای آنان، نقشهای مختلف را بازی و تمرین میکنند؛ مثلا خود را جای عروسک قرار میدهند، یا با آن نقش پدر، مادرو... را بازی میکنند و گاهی قالب واقعی خود را نشان میدهند. کودکی که با ماشین پلیس بازی میکند، علاوه بر آشنا شدن با ابعاد فیزیکی وسیله از نقش پلیس و ویژگیهای او آگاه میگردد.
ـ صنعت هدفدار ساخت اسباببازی ممکن است باعث شود تا از همان سنین کودکی دختران به بدن خود به دید جنسی بنگرند. محتوای اغلب اسباببازیهای وارداتی بهطور ناهوشیار، گرایشهای جنسی را بیدار و تقویت کرده، میتواند زمینه بیحجابی، عریانی، گرایش به موسیقی و انحرافهای اخلاقی کودک را در آینده فراهم سازد.
- طرز تفکر غالب، در فرهنگ امروز غرب، استفاده از انگیزههای جنسی در همة زمینهها، از جمله تبلیغات بازیهای رایانهای با انگیزة سودجویی بیشتر است.
ـ استفاده کودکان از اسباببازیهای خارجی سبب میشود کودکان به جای اینکه با فرهنگ ایرانی آشنا شوند، فرهنگ و اصطلاحات خارجی را فرا بگیرند و از همان ابتدا، حس خودباوری ملی آنان تحتتأثیر قرار گیرد.
ـ غرب و آمریکا میکوشند تا با اسباببازی و انیمیشن و بازیهای رایانهای فرهنگ و سبک زندگی خود را به دیگر کشورها انتقال دهند. قصهسازی و داستانپردازی راجع به عروسکهایی که ساخته میشوند میتواند کودکان را به شخصیتهای عروسکی نزدیک کند تا بتواند با آنان ارتباط برقرار کنند.
ـ انبوه تولیدات بیگانه در بازار کشور در قالب عروسکها و شخصیتهای کارتونی، اسباببازیهای خشن و انواع گوناگون دیگر در دسترس کودکان ایرانی قراردارد و ذهن آنان را برای پذیرش مفاهیم مورد انتظار طراحان خود آماده میسازد.
ـ بر اساس دکترین فرهنگی آمریکا، استراتژیستهای فرهنگی آمریکا تلاش میکنند تا از طریق شیوه و راهکارهای مختلف، بنیان فرهنگی خود را تقویت و آن را در آمریکا و سراسر جهان بسط و تسری دهند. یکی از این شیوهها، تربیت دختران آمریکا و سراسر جهان، با گزارههای فرهنگ آمریکایی است؛ از اینرو بهعنوان بهترین و کارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملتها با «ارزش»های آمریکایی تربیت شوند، این دختران، نقش همسران و مادران را در جوامع خود عهدهدار میشوند، و بهدنبال آن بر اساس ارزشهای آمریکایی، جامعهشان را اداره میکنند و این مهمترین کارکرد تهاجمی یک فرهنگ مهاجم است که شهروندان دیگر ممالک را با ارزشهای خودبیگانه بپرورانند. اسباببازی فقط وسیله بازی نیست؛ بلکه وسیله فرهنگسازی نیز هست. بنابراین هر آنچه در تمدن غرب برای انحطاط بشر تولید و عرضه میشود، قبلاً ذائقه و احساس نیاز به آن را با هزینه مصرفکنندگان بهوجود آوردهاند.
3) القای مفاهیم جنسی به کودک
یکی از مهمترین دستاوردهای تبلیغاتی دهههای اخیر، ادغام موضوعات جذّاب، پر کشش و هیجان برانگیز در یکدیگر است تا به این ترتیب بر قدرت تأثیرگذاری و جذب مشتری افزوده شود.
طرز تفکر غالب، در فرهنگ امروز غرب، آن است که در همه زمینهها از انگیزههای جنسی استفاده شود. این نگرش، حتی به دنیای پاک، بی آلایش، معصومانه و دوستداشتنی کودکان نیز وارد شده و با ارائه مضامینی بر پایه مسایل جنسی، خشونت و پرخاشگری، جنگ و ستیز، برهنگی و... ، در بازیها و اسباببازی کودکان، رنگ خشن و شهوانی به دنیای معصوم آنان بخشیده است.
سودجویی از انگیزههای جنسی و شهوانی در طراحی و ساخت وسایل بازی، به ویژه عروسکها بهطور کامل مشهود است. وقتی کودک با عروسکهایی بازی میکند که دارای بدنهای بسیار انعطافپذیر و نیمه عریاناند و برخی قسمتهای بدن آنها برجسته شده و میتواند القاءکننده مفاهیم جنسی باشد، بیگمان حسّ کنجکاوی و غریزه جنسی او را تحریک و بیدار میکند و در دراز مدّت میتواند مشکلاتی را در اینباره پدید آورد.
در برخی بازیهای رایانهای، طرف مقابل، زنی است که در ابتدا دارای حجاب نسبی است و در جریان بازی وقتی میبازد، در ازای هر صد دلار یکی از لباسهایش را پیشنهاد میکند و در پایان بازی ممکن است با از دست دادن تمام لباسهای خود کاملاً عریان شود. در این نوع بازی، قمار و برهنگی در یکدیگر ادغام شدهاند تا با تحریک غریزه جنسی و حس کنجکاوی در جهت انحراف، نوجوان و کودک را ساعتها در پای دستگاه میخکوب و القائات خود را به آنان تحمیل کنند.
طرّاحان بازیهای کامپیوتری با بهرهجویی از جوهره تبلیغات معاصر و امکانات نرمافزاری که برای تأثیرگذاری و نفوذ، قابلیتهای بالایی دارد، با ادغام مواردی مانند برهنگی و خشونت، برهنگی و ماجراهای عاشقانه، برهنگی و ماجراهای علمی، در پی جذاب کردن هرچه بیشتر تولیدات فرهنگی خود هستند و این برای کشورهای جهان سوم، به ویژه کشورهای اسلامی که بیشتر مصرفکنندهاند، آسیبهای فرهنگی جبرانناپذیری بههمراه دارد.
ازا ینرو، در یک جمعبندی اجمالی میتوان نتیجه گرفت که ترویج خشونت و فساد، یکی از کارکردها و پیآمدهای منفی بازیها و اسباببازی تهیه شده در کشورهای خارجی است و همین مسئله، در کنار دیگر تمهیدهایی که طرّاحان اسباببازی و بازیهای کامپیوتری میاندیشند، آنان را موفق به تسخیر جسم و جان کودک و نوجوان ما میسازد.
4) اعتیاد به بازی و اختلال در فرآیند اجتماعی شدن
یکی از پیآمدهای تربیتی و روانی ـ اجتماعی بازیهای جدید، مسئله اعتیاد به این بازیها و اختلال در فرآیند اجتماعی شدن کودک و نوجوان است. بازیهای کامپیوتری و استفاده از اسباببازی خودکار، در طبقهبندی بازیها بر اساس تعداد شرکتکنندگان، در ردیف بازیهای فردی قرار میگیرند. بر این اساس، ساختار بازیهای کامپیوتری و اسباببازی مکانیکی بهگونهای است که بازیگر، در تعامل با اسباببازی، تصاویر، دادهها و اطلاعات موجود در صفحه تلویزیون قرار میگیرد، نه با گروه همسالان.
محدود شدن روابط به صفحه تلویزیون و آدمکهای مجازی و میخکوب شدن در پای دستگاهها، به معنای محرومیت از تعامل و ارتباط با گروه همسالان است و به تدریج به اعتیاد بازی میانجامد و نتیجه آن، عدم تحقُق صحیح و کامل فرایند اجتماعی شدن یا دستِ کم، بروز اشکالهایی در این فرآیند است.
5) ایجاد اختلالهای جسمی در کودک و نوجوان
در سال 1980، بازیهای ویدئویی کودکان چنان رواج یافت که پزشکان، ناراحتی دست را «عارضه مهاجمان فضایی» نامیدند و به افراط در بازیهای ویدئویی نسبت دادند.
پیامدهای تربیتی و آسیبهای بازی و اسباببازی، تنها دغدغه ما نیست؛ بلکه در کشورهای غربی و اروپایی نیز پژوهشهای زیادی در اینباره انجام شده است و نتایج نشان میدهد که تعداد زیادی از خانوادهها از اینکه علاقه شدید به بازیهای ویدئویی میتواند بر رشد کودکان آنان پیآمدهای منفی داشته باشد، نگراناند.
آنچه بیان شد، فقط گوشههایی از پیامدهای تربیتی اسباببازی بود. اگر میخواهیم بازی و اسباببازی کودکان را در مسیر سالم و مثبت هدایت کنیم و کودکان و نوجوانان ما کمتر قربانی اهداف شوم سازندگان و تولیدکنندگان اسباببازی و بازیهای کامپیوتری شوند، باید تلاش گسترده، همآهنگ و بلندمدتی را آغاز کنیم.
6) بهداشتی
امروزه مواد اولیه غیربهداشتی در بسیاری از اسباببازیها وجود دارد و با توجه به اینکه این وسیله بازی در اختیار کودکان است و با دست و دهان آنان در تماس است، لزوم استفاده از استانداردهای بینالمللی بهداشتی و ایمنی مواد تشکیلدهنده اسباببازی، همچنین بررسی ضوابط بهداشتی تولید و واردات اسباببازی در کشورهای توسعه یافته را بیشتر مورد توجه قرار میدهد. همچنین اسباببازی میتواند مشکلات متعددی در خصوص بهداشت روانی از جمله ترویج خشونت و پرخاشگری، اختلالهای جسمی، انتقال ارزشهای منفی و القای مفاهیم جنسی ایجاد کند؛ لذا آگاهیبخشی به خانوادهها در این حوزه ضروری است.
7) اقتصادی
ارزش ریالی واردات قانونی اسباببازی در کشور در سال 87 بالغ بر 28834 میلیارد و 574 میلیون و 772 هزار ریال بوده است. در حال حاضر از کل مصرف اسباببازی در کشور سهم تولید داخلی تنها 2 الی 3 درصد است و حدود 95 درصد بازار اسباببازی کشور در اختیار کشور چین است و همین موضوع تولیدکنندگان داخلی در این عرصه را به ورطه نابودی کشانده است. هماکنون تعداد واحدهای صنفی تولیدکننده اسباببازی در کشور در حدود 20 الی 30 واحد است که در کنار اسباببازی کالاهای دیگری هم تولید میکنند.
مشکلات تولید اسباببازی در ایران عبارتند از:
- هزینه بالای تولید در ایران
- عدم پرداخت تسهیلات مالی مصوب شورای نظارت بر اسباببازی از طرف بانکها
- عدم حمایت و نظارت موثر و مستمر مسئولان ذیربط در مقابله با قاچاقچیان
- فشار تبلیغاتی و رسانهای غرب و عدم حمایت از طرحهای ایرانی
- عدم توانایی در تولید محصول جذاب و با کیفیت
- عدم وجود مدیریت صحیح و برنامهریزی و نداشتن توجیه اقتصادی طرحهای فرهنگی
همهساله بهدلیل افزایش تقاضای اسباببازی در کشور، واردات این کالا روندی صعودی داشته ولی تغییرات تعرفه گمرک در هر سال، که بر واردات بازرگانان تأثیر میگذارد، در میزان واردات اسباببازی تأثیر کمی داشته است و نشان میدهد که این موضوع تنها عامل موثر در این مدل نیست.
عروسک دارا وسارا؛ فرصتها و کاستی ها
ایده ساخت عروسکهای ملی دارا و سارا از سال ۱۳۷۵ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد. پس از پنج سال این دو عروسک، با لباسهای محلی اقوام مختلف ایرانی، با هدف آشناسازی کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی، در سال ۱۳۸۰ ساخته شدند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وسایل جنبی عروسکهای دارا و سارا مثل لوازم تحریر، نوار سرود، تقویم، پوستر و جوراب را نیز تولید و عرضه کرد. به گفته محسن چینیفروشان، مدیر عامل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهدلیل کیفیت نامرغوب عروسکهای ایرانی، ساخت این عروسکها به چین واگذار شد. وی میگوید: البته چین تنها مجری طرح تولید است و هیچ نظارتی بر طراحی و ساخت این عروسکها نداشتهاست.
در مرداد ۱۳۹۴ از نسل سوم عروسکهای دارا و سارا رونمایی شد. در ساخت این عروسکهای جدید، تغییراتی صورت گرفته که حرکت مفاصل آرنج و زانو، از مهمترین تفاوتهای نسل جدید با عروسکهای پیشین است. همچنین در ساخت این سری، از بهترین مواد اروپایی استفاده شد و حتی در شکل و جنس چشم عروسک نیز تغییرهایی ایجاد شده است.
برخی صاحبنظران، عروسک خوب را عروسکی میدانند که بتوان با آن بهراحتی بازی کرد و مانند عروسکهای باربی امکان تغییر ظاهر و نوع لباس عروسک وجود داشته باشد. این عروسکها را میشود بیلباس خرید. تنوع لباسهای باربی به حدیاست که میتوان از او از یک کارگر ساختمانی یا باغبان گرفته تا یک ملکه یا هنرپیشه ساخت و اینها همه تنها به وسیله لباسهای متعدد ساده و گوناگونیاست که متناسب با حالات باربی و اتفاقات زندگی روزمرهاش طراحی و عرضه شدهاست. ولی لباسهای فاخر و غیرقابل انعطافِ دارا و سارا مانع از بازی متنوع بچهها با آنهاست. یکی دیگر از تفاوتهای این عروسکها، قیمت آنهاست که همین مسئله حتی موجب گرایش والدین به خرید عروسکهای باربی برای کودکانشان میشود. به گفته برخی کارشناسان روانشناسیِ بازی، دارا و سارا در شکل کنونی خود بیشتر عروسکهای زینتی هستند. آناتومی و ساختمان بدنی باربی ساده و در عین حال متحرک است؛ اما دارا و سارا توان حرکات پیچیده باربی را که در تمامی مفاصل (به جزء انگشتان پا) از الگوی انسانی تبعیت میکند، ندارند. یکی دیگر از ضعفهای طراحی عروسکهای دارا و سارا وزن این عروسکها است و طراحی و تولید به گونهای است که بدن آنها توپر میباشد و همین امر وزن عروسکها را افزایش داده که ممکن است برای کودکان خطرساز باشد.
حاصل آنکه در کشور ما عروسکهای دارا و سارا که متناسب فرهنگ ایرانی هستند، میتوانند از پتانسیل بالایی برای رقابت با محصولات مشابه برخوردار باشند. ارائه مدلهایی طبیعی که از نظر ظاهر فیزیکی دور از انتظار نباشند و همچنین پوششدهنده تمامی اقشار جامعه باشند از نکات مثبتی هستند که میتوانند در جهت رشد عاطفی و ذهنی فرد تأثیرگذار باشند. مشروط به آن که در تولیدات خود نیازهای عاطفی تمامی گروههای جامعه را در نظر داشته و با انجام تحقیقات بیشتر در مراحل طراحی، ساخت و تولید، در کنار پیامهای فرهنگی و ملی، توجه لازم به معلولان را در دستور کار خود قرار دهند و از این طریق راه را برای حضور معلولان در جامعه فراهم آورند.
پایش سبک زندگی، سال سوم، شماره 15، مهر 1395، صفحات 87-96.